تئوری موسیقی، دستور زبان جهان نُت ها

مفاهیم و قوانینی که تئوری موسیقی را می‌سازند، بسیار شبیه به قوانین دستور زبانی می‌باشند که نظم و ترتیب پشت زبان نوشتار را نشان می‌دهند. گرامر نیز مثل تئوری موسیقی زمانی بوجود آمد که مردم صحبت کردن را کاملا آموخته بودند و فقط توانایی توصیف نظم ساختاری زبان، امکان “شنیدن” مکالمات و داستان ها را به همانگونه که نویسنده در نظر گرفته برای افراد دور دست فراهم کرده است. رونویسی موسیقی توسط تئوری به آهنگسازان و نوازندگان این اجازه را می‌دهد که موسیقی را همانطور که خالق آن در نظر داشته بخوانند و بنوازند.

تعریف

صداو ریتم مهم‌ترین عناصر تئوری موسیقی هستند. اهمیت اصوات در موسیقی مانند اهمیت رنگ در نقاشی است؛ ولی از هر صوتی نمی‌توان در موسیقی استفاده کرد. در فیزیکِ صوت، صداها به دو دسته تقسیم می‌شوند. صداهای موسیقایی را ارتعاشات منظم و صداهای غیرموسیقایی را ارتعاشات نامنظم می‌نامند. آموزش موسیقی در کشورهای مختلف متفاوت است و در بعضی از کشورهای شرقی و ایران، آموزش «سینه به سینه» هم وجود داشته ولی امروزه آموزش علمی و عملی تئوری و سلفژ از دروس بنیادین مراکز آموزشی است.